در اصطلاح کاتبان و دبیران، نامه ای است که بر والی امر عرضه شود، خواه برای تظلم باشدو خواه برای درخواست کمک و نعمت. ج، عروض الاحوال. (از اقرب الموارد). عرض حال. رجوع به عرض حال شود
در اصطلاح کاتبان و دبیران، نامه ای است که بر والی امر عرضه شود، خواه برای تظلم باشدو خواه برای درخواست کمک و نعمت. ج، عُروض الاحوال. (از اقرب الموارد). عرض حال. رجوع به عرض حال شود
درخواست و استدعا. (ناظم الاطباء). دادخواست. شکایت، ورقه ای که درخواست یا شکایت خود را در آن نویسند. (فرهنگ فارسی معین). درخواست نامه. عریضه. قسه. شکوائیه. و رجوع به عرض الحال شود
درخواست و استدعا. (ناظم الاطباء). دادخواست. شکایت، ورقه ای که درخواست یا شکایت خود را در آن نویسند. (فرهنگ فارسی معین). درخواست نامه. عریضه. قسه. شکوائیه. و رجوع به عرض الحال شود
دردم زود در حال بی درنگ فورا، علی ای حال: ابو موسی الاشعری گفت علی الحال باز باید گشادن (خانه را) تا بنگرم بازگشادند بضرورت. . یا علی الحالات کلها. درهمه حالات
دردم زود در حال بی درنگ فورا، علی ای حال: ابو موسی الاشعری گفت علی الحال باز باید گشادن (خانه را) تا بنگرم بازگشادند بضرورت. . یا علی الحالات کلها. درهمه حالات